10 اصل اساسی زندگی برای تغییر ذهنیت و خوشبختی - وبلاگ آموزش شبکه

به گزارش وبلاگ آموزش شبکه، دغدغه های روزمره امروزه به قدری زیاد شده که بسیاری از ما به راحتی از اصول اساسی زندگی مان غافل شده ایم. وقتی همه چیز درست پیش نمی رود، اغلب به این دلیل است که تمرکز خود را بر آنچه که واقعا مهم است، از دست داده ایم.

به گزارش، بهترین چیز ها در زندگی به سادگی حاصل نمی شوند و پیروزیت مستلزم رعایت بعضی از اصول است. من معتقدم که سقراط در این مورد بهترین حرف را زده است، او می گوید: زندگی احتیاجموده، ارزش زیستن ندارد.

این نظر سقراط در خصوص تجارت نیز صدق می نماید. هنگامی که اریک اشمیت مدیرعامل گوگل بود، گفت: ما این شرکت را با سؤالات اداره می کنیم، نه جواب ها.

به گزارش آلامتو به نقل از success؛ زندگی و تجارت بر روی سؤالات می چرخد، نه جواب ها. باید به طور مرتب از خود بپرسید که آیا من در راستا صحیح قرار دارم یا نه؟ بسیاری از حقایق اساسی زندگی احتیاج به تکرار دارند. ما به یادآوری ای که به ما یاری کند روی این حقایق متمرکز شویم، احتیاج داریم. این حقایق را دم دست نگه دارید، آن ها مطمئناً به شما یاری زیادی خواهند کرد.

زمانی که یاد بگیرید شکست ها را بپذیرید و در آغوش بگیرید، پیروزیت حقیقی را تجربه خواهید کرد، در غیر این صورت پیروز نخواهید شد. اشتباهات شما راه را برای شما هموار می نماید تا وقتی که در راستا اشتباهی هستید، پیروز شوید. بزرگ ترین پیروزیت ها معمولا زمانی رخ می دهد که احساس می کنید ناامیدترین فرد روی زمین هستید. این ناامیدی است که شما را مجبور می نماید که متفاوت فکر کنید، به بیرون از کادر نگاه کنید و راه حلی که پیش از این از دست داده بودید را ببینید. پیروزیت مستلزم صبر و شکیبایی زیاد است و این توانایی را می طلبد که حتی در هنگام سخت ترین رنج ها نیز به آنچه اعتقاد دارید پایبند بمانید.

به همه اطرافیان خود نگاه کنید. همه آن ها بسیار شلوغ به نظر می رسند، اما واقعا از این افراد چه تعدادشان بازدهی بالایی دارند و واقعا در سطح بالایی پیروز هستند؟ پیروزیت حاصل حرکت و فعالیت نیست. پیروزیت بیشتر به تمرکز بستگی دارد، تمرکز بر روی اینکه تا چه حد سازنده و موثر هستید و به چه تعداد از هدف هایتان دست یافته اید. با تمرکز پیش بروید و کارهایتان را با اولویت انجام دهید و مطمئن شوید که کوشش های شما به کار هایی که می توانند نتیجه بگیرند اختصاص داده شده است.

شما باید کوشش کنید تا خود را با افرادی که به شما انگیزه کار و بازدهی بیشتر می دهند و باعث می شوند شما بهتر باشید، احاطه کنید. آیا به این فکر نموده اید که در صورتی که با افرادی که مداوم به فکر پایین کشیدن شما هستند در ارتباط باشید، چه نتیجه ای دارد؟ در انتخاب افرادی که با آن ها ارتباط دارید دقت کنید.

شما قربانی شرایط نیستید. هیچ کس نمی تواند شما را وادار به تصمیم گیری و اقداماتی کند که برخلاف ارزش ها و آرزو های شما باشد. شرایطی که امروز در آن زندگی می کنید را خودتان ایجاد نموده اید. به همین ترتیب، آینده شما نیز کاملاً به شما بستگی دارد. اگر احساس می کنید که گیر افتاده اید، احتمالا به این دلیل است که از خطرات لازم برای رسیدن به اهداف خود و زندگی کردن در رویا های خود می ترسید. هنگامی که وقت عمل فرا می رسد، به یاد داشته باشید که همواره بهتر است در پایین نردبانی که می خواهید از آن بالا بروید قرار بگیرید تا در بالای آنچه که نمی خواهید.

از خطر کردن نترسید. من اغلب می شنوم که مردم می گویند بدترین اتفاقی که برای شما می افتد چیست؟ آیا این شما را خواهد کشت؟ با این حال، مرگ بدترین اتفاقی نیست که برای شما می افتد. بدترین اتفاقی که می تواند برای شما رخ دهد این است که به خودتان اجازه دهید در حالی که هنوز زنده هستید، بمیرید.

هنگامی که از کینه ها رها شوید، زندگی بسیار راحت تر می گردد. کینه ها به رویداد های منفی گذشته اجازه می دهند که شادی امروز شما را هم خراب نمایند. نفرت و خشم، انگل های عاطفی هستند که شادی شما را در زندگی از بین می برند. احساسات منفی که همراه با کینه به وجود می آیند، یک واکنش استرس در بدن شما ایجاد می نمایند و نگه داشتن استرس می تواند عواقب مخربی برای سلامتی به همراه داشته باشد. محققان دانشگاه اموری معتقدند که استرس می تواند به فشار خون بالا و بیماری های قلبی نیز منجر گردد. وقتی کسی را ببخشید، دیگر مدام در حال محکوم کردن اشتباهات او نیستید.

تا زمانی که یاد نگیرید در لحظه زندگی کنید، نمی توانید به پتانسیل کامل خود دست پیدا کنید. هیچ احساس گناهی نمی تواند گذشته را تغییر دهد و به همین ترتیب هیچ نگرانی در خصوص آینده نمی تواند آینده شما را تغییر دهد. اگر به طور مداوم در گذشته و یا آینده سیر می کنید نمی توانید قادر به درک همین لحظه باشید و بدین ترتیب نمی توانید طعم خوشبختی را بچشید.

گذشته خود را بپذیرید. اگر گذشته را نپذیرید و با آن در صلح نباشید، فکر گذشته هرگز شما را رها نخواهد کرد و در نهایت آینده تان را نیز خراب خواهید کرد.

عدم قطعیت آینده را قبول کنید. نگرانی از الان برای آینده سودی ندارد. همانطور که مارک تواین می گوید: نگرانی مانند پرداخت بدهی است در حالی که واقعا بدهی ای ندارید.

وقتی احساس رضایت از خودتان از مقایسه خود با دیگران نشات می گیرد، دیگر استاد سرنوشت خود نیستید. وقتی نسبت به کاری که انجام داده اید احساس خوبی دارید، اجازه ندهید که نظرات یا دستاورد های هر کسی این احساس را از شما دور کند.

اگرچه غیرفعال کردن واکنش هایتان نسبت به آنچه دیگران درباره شما فکر می نمایند غیرممکن است، اما واقعا لازم نیست خود را با دیگران مقایسه کنید و قبل از انجام هر کاری به نظر دیگران در خصوص خودتان فکر کنید. به این ترتیب، مهم نیست که افراد دیگر در خصوص شما چه فکری می نمایند، ارزش شخصی شما از درون خودتان می آید. صرف نظر از آنچه مردم در هر لحظه خاص در خصوص شما فکر می نمایند، یک چیز مسلم است: شما هیچ وقت به اندازه ای که آن ها می گویند خوب یا بد نیستید.

هیچ تضمینی وجود ندارد که فردایی زنده باشیم. با این حال وقتی کسی به طور غیر منتظره ای می میرد، باعث می گردد که ما با خودمان فکر کنیم: وقتی زندگی انقدر کوتاه است که از فردایمان خبر نداریم، واقعا چه چیزی در این جهان مهم است؟

به یاد داشته باشید که همین که هر روز صبح بیدار می شوید، یک موهبت الهی است و تا جایی که ممکن است باید از نعمت هایی که به شما داده شده نهایت استفاده را ببرید. از این گذشته، یک روز عالی با یک ذهنیت عالی آغاز می گردد. پس قدر این نعمت را بدانید و بهترین بهره را از آن ببرید.

فقط زمانی قادر خواهید بود از تغییرات چیز های خوبی بیاموزید که آن را بپذیرید. اگر بخواهید فرصت هایی که حاصل تغییر است را به رسمیت بشناسید و در آن سرمایه گذاری کنید، باید یک ذهن باز و خلاق داشته باشید. زمانی که تغییرات را نادیده بگیرید و از آن به عنوان یک فرصت استفاده نکنید، قطعا با شکست روبرو خواهید شد.

زندگی برای هیچ کس متوقف نمی گردد. زمانی که همه چیز خوب پیش می رود، از آن ها قدردانی نموده و از آن ها لذت ببرید، چون آن ها موظف به تغییر هستند. اگر همواره برای خرسند بودن به دنبال چیز های بیشتر و بهتر بگردید، هرگز نمی توانید پیش از تغییر شرایط به اندازه کافی از لحظات عالی زندگی تان لذت ببرید.

درست است که متمرکز ماندن و پرسیدن سوالات سخت می تواند بسیار سخت باشد، اما به یاد داشته باشید که پیروزیت حاصل کوشش سخت است و با راحتی به پیروزیت های بزرگ نخواهید رسید.

منبع: مجله آلامتو